کومه ای دارم من ،
..................... در ده بالا دست ،
...................................... در میان جنگل . . .
هر طرف می نگرم ،
...................... پنجره اش رو به خداست ،
.......................................آبی عرش محبت پیداست . . .
آسمانش همه از عشق سخن گوید و ما ،
........................دعا می خوانیم ، به تمنای فرود این عشق . . .
چشم هایم خاموش . . .
................ دست هایم خالی . . .
........................کوله بارم لبریز از خاطره هاست . . . !!!!
من در این کومه ی تنهایی خویش ،
................ در پی رد نفس های خدا می گردم . . . !!!!
بال هایم به تمنای دعایی به هوا می خیزند ،
........................... تا که شب را شکنند و به شهابی برسند . . .
......................................................................... فَروَهَر . . . .
نظرات شما عزیزان:
كريمي
ساعت0:10---9 ارديبهشت 1392
سلام چه خوب احساس و زبان سهراب را در يافته اي ياد سهراب بخير....
فقط يكي از دل نوشته هايت را خواندم در فرصت هاي بعدي حتما تمامشان را خواهم نوشيد ...
دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه اي مي سارد
روياهايش را آسمان ابرآلوده ناديده مي گيرد
وهر قطره اشكي به حرفي نگفته مي ماند.الف.بامداد
كريمي
ساعت0:08---9 ارديبهشت 1392
سلام چه خوب احساس و زبان سهراب را در يافته اي ياد سهراب بخير....
فقط يكي از دل نوشته هايت را خواندم در فرصت هاي بعدي حتما تمامشان را خواهم نوشيد ...
دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه اي مي سارد
روياهايش را آسمان ابرآلوده ناديده مي گيرد
وهر قطره اشكي به حرفي نگفته مي ماند.الف.بامداد
كريمي
ساعت0:08---9 ارديبهشت 1392
سلام چه خوب احساس و زبان سهراب را در يافته اي ياد سهراب بخير....
فقط يكي از دل نوشته هايت را خواندم در فرصت هاي بعدي حتما تمامشان را خواهم نوشيد ...
دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه اي مي سارد
روياهايش را آسمان ابرآلوده ناديده مي گيرد
وهر قطره اشكي به حرفي نگفته مي ماند.الف.بامداد
سکوت منجمد
ساعت22:33---26 بهمن 1391
دختر نوشته های تو بی نظیره . . .
مثل خودت .
mitra
ساعت23:25---16 بهمن 1391
صدای باز شدن در خانه یی که قرار بود ..او..آنجا باشد
در باز شد.
.....سلام
حال شما خوب است؟
بله.
سکوت و سردی چشم ها و دست ها.دست ها..........
آن دست های آبی
خداحافظ
........خداحافظ
صدای بسته شدن در خانه ای که ...قرار دل...آنجا باید می بود
همین و همین.
همین بود سهم ما از این روزگار گل.....
با این همه باز حقیقت دارد
بسیار ساده هستم
احمدرضا احمدی
|